مقاله توهین آمیز پان تورکها با عنوان : ارد بزرگ!!! و پان فارس های کوچک!!!!

دوشونجه – ابراهیمی- روز جمعه 20/6/1388:

آیینه گر عیب تو بنمود راست ------- خودشکن آیینه شکن خطاست

نمیدانم تا بحال نام ارد Orod و یا ارد بزرگ را شنیده اید یا نه؟ به هر حال آگاه باشید که شوونیستهای فارس خدای جدیدی برای خود پیدا کرده اند. آنها که در پی تطهیر فردوسی با پاک کردن ۳۰۰۰۰ بیت از شاهنامه هستند می خواهند نظر جدیدی را به جای نظریات فردوسی بنشانند!

خداوندگار جدید این بیماران روانی این بار یک تورک است. کسی که اصالتا شیروانی است و در مشهد به دنیا آمده است.

شوونیست های پرورش یافته در مکتب کسروی و افشار و شیخ الاسلامی و... این بار دور یک نظریه به نام قاره کهن جمع شده اند. اما قبل از معرفی این نظریه!!!!!!!! لازم می بینم علت نوشتن این مطلب را باز گویم.

همانطور که تاریخ صدسال اخیر کشور نشان داده است شوونیست های فارس در تحریف تاریخ و تحریف نقل قول از دیگران ید طولانی دارند. آنها وقتی از کتاب های مختلف رفرنس می آورند آنرا آنچنان می آورند که افراد ناآگاه دید متفاوتی نسبت به اصل کتاب از آن پیدا می کنند. این افراد بنا به نیاز کتاب های کم ثمر را باارزش و کتابهای ارزشمند را بی حاصل معرفی می کنند.



ابتدا می خواهم جمله ای از جناب ارد بیاورم تا شما با این پدیده جدید خوش زبان از نزدیک آشنا شوید. بعد خواهید دید که همین شخصیت چه برداشتی از داستان تقسیم جهان به دست فریدون برای سه پسر خود تور و ایرج و سلم دارد و شوونیست ها چه نظراتی در باره آن نوشته اند. و در پایان از مرز ایران در شاهنامه سخن خواهد رفت تا این نوشته بتواند هشداری را که لازم می بیند بدهد. هشداری برای جلوگیری از یک فرد پرستی جدید و ظهور افکار مالیخولیایی امپراطوری بزرگ و نظری جدید برای سرکوب هویت طلبان و ملل تحت ستم ممالک محروسه ایران.

«- تایوان در گذشته بخشی از چین بوده است چینی ها در ۵۰ سال گذشته، به هزار گونه تلاش نمودند تا آن سرزمین را پس بگیرند و البته بیشتر این روش ها همراه با نشان دادن چنگ و دندان ارتش بوده است.
بر همه ما روشن است که همه کشورهای با فرهنگ و با پیشینه ای کهن در دهها سال گذشته به شیوه های گوناگون کوچک شده اند اما اینکه امروز برای پیوستن دوباره چنگ و دندان به سوی آنها نشان بدهیم کاری شگفت آور است باورکنید اگر مردم و برگزیدگان این کشورها بفهمند که پیوند نیاز است ، همچون پیوستن دو آلمان ، این پیشامد رخ می نماید ، اما اگر این آمادگی نباشد هر گامی به دورتر شدن خواهد انجامید . بویژه آنکه در تایوان سامانه چند گروهی (نظام چند حزبی ) فرمانرواست و …» - (از جملات ارد )

در اینجا به روشنی می توان اذعان ارد را به حقوق استقلال ملل تحت ستم دید و این مطلبی است که هیچ نژادپرستی قادر به دیدن آن نیست!

اما نظریه قاره کهن چیست؟ نظریه ای که افشین عباسی در باره آن می گوید این نظریه پرده از رازی شگرف می گشاید!!!!!!!!! و دکتر شیوا صولتی در رابطه با نظریه قاره کهن می گوید : به نظر من ارد بزرگ با این دیدگاه توانسته در حساس ترین مقطع تاریخی از تجزیه کشورهای این ناحیه و خرد شدن در فرهنگهای غیر بومی جلوگیری کند و دکتر رحمت محمدی می گویند: به جرات می توان گفت این نظریه برجسته ترین نظر و دیدگاهی است که تا کنون برای مقابله با موج تجزیه طلبی مطرح شده است .و نتیجه می گیرد که: نظریه قاره کهن برای نقش آفرینی کشور ما به مراتب از گروه بندیهای حال حاضر منطقه ایی کارا تر و مفیدتر خواهد بود پیمان منطقه ایی اکو یا همان سازمان اکو ، پیمان شانگهای و غیره هیچکدام نمی توانند همچون اجرای نظریه قاره کهن تضمین کننده منافع ملی ما باشند .

ابتدا فکر کردم که ارد بزرگ!!!! یک شخصیت و نویسنده قدیمی بوده است ولی بعد با مطالعه سایت های اینترنتی متوجه شدم ایشان هنوز در قید حیات تشریف دارند و از قول همین سایت های اینترنتی با احمدشاه مسعود در اواخر عمر ایشان دوستی داشته است و از طرفداران تشکیل خراسان بزرگ و تغییر نام افغانستان به خراسان!!!!! بوده است و به همین علت در افغانستان مخالفان زیادی دارد.

بعد ابتدای مطالعاتم فکر کردم ایشان نظریه پرداز هستند!!!! و به دنبال نظریه ایشان گشتم و اینکه این چه نظریه ایست که این قدر طرفدار دارد که برخی وبلاگها ادعا میکنند ایشان طبق داده های موتور جستجو گر گوگل محبوب ترین نویسنده ایرانی هستند!

بعد نوشته های دوستان مرا به این سمت هدایت کرد که ایشان خواستار تشکیل اتحادیه متشکل از 20 کشور به مانند اتحادیه اروپاست. با خودم گفتم چقدر جالب این همان چیزی است بسیاری از دولت ها دنبال آن بوده اند. اما اقرار می کنم هنوز مسئله ای برای من حل نشده باقی مانده بود و آن راز تعریف و تمجیدهای شدید از ارد بزرگ!! بود. می خواستم از دلیل واقعی این محبوبیت اطلاع حاصل کنم. چراکه تشکیل یک اتحادیه بین دولتها امری عادی است و از قبل رواج داشته است و ارد بزرگ!! در مطرح کردن این مسئله کار شاقی را انجام نداده است. گمان بردم حتما نکته ی ظریفی و چیز جدیدی در این نظریه وجود دارد به جستجوی اینترنتی خود ادامه دادم تا دم خروس را پیدا کردم:

ارد بزرگ اندیشمند برجسته فارسی زبان است که پیروان بسیاری در میان اهل اندیشه و دانش دارد . در تاجیکستان افکار او را همانند مادر تاجیکستان " گلرخسار صفی آوا " می دانند و در افغانستان او و احمدشاه مسعود را یک اندیشه و فکر مشترک می پندارند و دوستی نزدیک آن دو هم بر این باور افزوده است . در نظریه " قاره کهن" ارد بزرگ ، پافشاری بسیار بر همگونی فرهنگ و تاریخ مشترک بیست کشور حوزه تمدنی ایران باستان می بینیم . ارد بزرگ در آنجا از استاد فردوسی یاد می کند . در داستان ایرج ، فزون خواهی شرق و غرب برای نفوذ در دایره تمدنی ایران دیده می شود . سلم و تور نماد این دو بخش هستند که برادر خویش ایرج را از پای در می آورند . متاسفانه دخالت های استعمار پیر انگلیس و پرورش افکار غلط باعث شده است که ایران باستان هزار پاره شود . پاکستان تاریخ خویش را از امویان و عباسیان آغاز می کند افغانستان و تاجیکستان هم که نیاز به گفتن ندارد آنسوی ایران در عراق ، سوریه و لبنان ، داستان وخیم تر و غمبارتر است .

این شروع نوشته های سایت چهره ماندگار در مورد ارد بزرگ!! بود. با دیدن ترکیباتی چون مادر تاجیکستان و فردوسی و ایرج و ایران باستان همه چیز شروع به نمایان شدن کرد. به ادامه نوشته توجه کنیم:

صحبت بر روی نظریات ارد بزرگ به تنهایی درست نیست چون او در درجه اول یک اندیشمند و مصلح اجتماعی است . اندیشه های او به شکل جملات بسیار حکیمانه و خلاصه شده بر سر زبانهاست . کتاب "آرمان نامه" ارد بزرگ امروز پر خواننده ترین کتاب ایران است .

....در بخش پایانی نظریه کهکشان بزرگ اندیشه ، ارد بزرگ می نویسد : ( زمان رستاخیز اندیشه آدمیان فرا رسیده است پس برای پاسداشت داشته های خود باید بیشتر بدانیم ، براین باورم که نخبگان و اندیشمندان سرزمین من ایران می توانند پادشاهان کهکشان اندیشه فردا باشند. این سرزمین سرچشمه و رویشگاه اندیشه فرا است . در این ستیز بزرگ ، آنانی برنده اند که بن و پی استوارتری در دل تاریخ جهان داشته باشند و همچنین نو آوری و زایش همراه توده جوانان شان باشد . و سخن آخر آنکه : سرزمینی که فردوسی بزرگ را در دل تاریخ خویش دارد فرزندان برومند و خردمند برای این آورد و جنگ آسیم کم نخواهد داشت .

حسن ختام این نقل قول ها را به جناب افشین عباسی می سپاریم که می گویند:

همه ایرانیان بدنبال دیدن دوباره مجد و عظمت ایران هستند ایجاد این قاره که تنها بر بستر فرهنگ مشترک شکل می گیرد قسمتی از این خواست دیرین را تحقق می بخشد .

اینها را نوشتم تا شما هم شرایط مرا در هنگامی که این مطالب را خواندم درک کنید. من کاملا تحت تاثیر قرار گرفته بودم که این نابغه جدید کیست؟

برای شناخت ارد بزرگ به بررسی نظریه قاره کهن می پرازیم:

نظریه "قاره کهن" ارد بزرگ

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد



قارهٔ کهن نظریه‌ای از ارد بزرگ است مبنی بر اتحاد کشورهای با فرهنگ مشترک ساکن غرب آسیا.

اصول نظریه قاره کهن

در این نظریه ارد بزرگ دنیا را از نگاه منش و خوی مردمانش به چند بخش تقسیم می‌کند. خاور (شامل نواحی شرق آسیا{و اعراب})، باختر (اروپا)، قارهٔ کهن (آسیای میانه و غرب آن، مصر)و بومیان (ساکنان آفریقا بجز کشور مصر).

در این نظریه او سرزمین‌های کوچ نشینی {مهاجر نشین – دارای اخطلاط ملت های مختلف} نظیر آمریکا تقسیم بندی نشده‌اند زیرا به عقیده او دارای ترکیبی از فرهنگ‌های دیگر هستند اما با این وجود آنان را به علت تسلط باختری‌ها بر ان تا حدودی باختری می‌داند.

ارد بزرگ معتقد است که مردم قارهٔ کهن باید با هم متحد شوند.

مختصات جغرافیایی قارهٔ کهن

قارهٔ کهن سرزمین‌هایی از کشمیر تا مدیترانه را در بر می‌گیرد.سرزمین‌هایی که در این جغرافیا می‌گنجند شامل قزاقستان، ازبکستان، تاجیکستان، قرقیزستان، ترکمنستان، افغانستان، کشمیر، پاکستان، ایران، عراق، ترکیه، سوریه، لبنان، قبرس، ، آذربایجان، ارمنستان و گرجستان سایر بخش‌های جنوبی ترین بخش روسیه در میانه استراخان در شمال دریای خزر تا جنوب اکراین می‌شوند.

ایشان در قسمتی از توضیح خلق و خوی و منش مردمان جهان می نویسند:

هشدار :

سرزمین های کوچ نشین (مهاجر نشین) ، دارای منش و خوی ویژه نمی باشند قاره آمریکا و استرالیا پهنه ای بزرگ از کوچندگان {مهاجران} ناهمگون است پس صدها سال با یک برآیند همگیر بازه (فاصله) دارند .

بعد از شرح و توضیح دشمنی اروپاییان با قاره کهن و به بیان صحیح تر فارسستان بزرگ به معرفی خاور می پردازند: دو دسته آسیای دوری ها (ژاپن ، چین ، کره ،…) و تازی ها ( عربها ) بر آسیا سوارند برای اینکه شمار آرایشان بیشتر است .

سازمانهای ارزی (اقتصادی ) آنان گویایی بافت بومی و یکدست سرزمین آنهاست.

در ادامه به نقد جاده ابریشم می پردازند و به فرهنگ چین می تازند و جمله «غوغا سالاری هنر چینی‌هاست» را برای توصیف ایشان به کار می برند و بعد اضافه می کنند - خاموشی چینی ها در درگیری های جهانی نباید بر آشتی جویی آنان گذاشته شود . آنان زمانی که گمان کنند آماده رویارویی هستند از هیچ گونه کرداری فرو گذار نخواهند بود.

و در همین قسمت است که به نفع استقلال طلبان تایوانی وارد عمل شده و می گویند: - تایوان در گذشته بخشی از چین بوده است چینی ها در ۵۰ سال گذشته ، به هزار گونه تلاش نمودند تا آن سرزمین را پس بگیرند و البته بیشتر این روش ها همراه با نشان دادن چنگ و دندان ارتش بوده است.

بر همه ما روشن است که همه کشورهای با فرهنگ و با پیشینه ای کهن در دهها سال گذشته به شیوه های گوناگون کوچک شده اند اما اینکه امروز برای پیوستن دوباره چنگ و دندان به سوی آنها نشان بدهیم کاری شگفت آور است باورکنید اگر مردم و برگزیدگان این کشورها بفهمند که پیوند نیاز است ، همچون پیوستن دو آلمان ، این پیشامد رخ می نماید ، اما اگر این آمادگی نباشد هر گامی به دورتر شدن خواهد انجامید . بویژه آنکه در تایوان سامانه چند گروهی (نظام چند حزبی ) فرمانرواست و …

و بعد به معرفی قاره کهن و ریشه های فرهنگی مشترک آن!!!! می پردازند و می نویسند: همریشگی در قاره کهن را به روشنی در عشق به استاد فردوسی می توانیم ببینیم!!!!!!!!

و در انتها اوج قدرت گذشته قاره کهن رخ می نماید: اگر به پیشینه فر و شکوه کشورهای قاره کهن نگاهی بیفکنیم خواهیم دید همه ما خویشاوندانی بسیار نزدیک هستیم به نیرنگهای گوناگون از هم بدور افتاده ایم و بدبختانه امروز هر یک سنگی به سینه می زنیم .

بی هیچ بزرگ نمایی استاد فردوسی والاترین خدمت را در همگرایی این سرزمین به خرج داده است . در اثر جاودانه او می خوانیم که فریدون پادشاه اساطیری سه فرزند داشت به نامهای تور و سلم و ایرج .

تور را به خاور (سرزمین امروزی چین ) و فرزندی را به باختر کشورش که اروپا باشد فرستاد و مرکز فرمانروایی خویش که قاره کهن است را به ایرج ، پاک ترین فرزندش سپرد .

جالب است که بدانید نخستین کسی که از این میان کشته می شود همان ایرج است!

او با نیرنگ برادرانش در خاور و باختر کشته می شود .

و گویا این آرزوی دیرین سلم و تور امروز به بار نشسته است !!!

فرزندان ایرج هنوز نتوانسته اند سرچشمه خرد جهان را در قاره کهن همگن کنند.

و بدین ترتیب نظریه قاره کهن در 11 صفحه به اتمام می رسد!!!! و اما نگاه ما به ارد بزرگ چگونه است؟

ارد بزرگ یا مانقوردی در شکل یک پان فارس کوچک!

با نگاه ساده به این نظریه!! روح نژادپرستی و احیا امپراطوری های باستانی اساسی ترین بخش نظریه را تشکیل می دهد. به یکی از سوالات مطرح شده از طرف ایشان توجه کنید:

با نگرش بر پیشینه فرهنگ ، منش و بافت بومی چه همانندی میان مردم ” سرزمین ما” با خاور جهان ( فیلیپین ، تایلند ، کامبوج ، ژاپن ، چین … ) می توان دید ؟

بله عزیزان به نظر من ارد یک مانقوردی است که اسیر دست تفکرات مالیخولیایی شده است و به دست عده ای افراد کم مایه در حال تبدیل شدن به یک قهرمان است. حس بازآوری شکوه گذشته باعث شده است تا تبلیغ کنندگان این نظریه به پایه های ناشیانه و اشتباه آن توجهی نکنند.

جناب ارد تور را پدر چینیان می شمارد و ظاهرا با بی سوادی و باطنا با زرنگی تورک ها از دور خارج می کند تا بتواند بقیه قصه را به بهترین نحو ببافد و 20 کشور را در قاره کهن به زیر پرچم ایرج !!! بیاورد. و بگذریم از اینکه فردوسی نمی گوید که که خاور را به تور و باختر به سلم داده است!!! فردوسی می گوید:

یکی روم وخـاور یکی تـرک وچین------سوم دشت گردان ایران زمین

نخستین بســــــلم اندرون بنگرید------همه روم و خــاور مر اورا گزید

همانطور که ذکر شد پایه نظریه!! ایشان شاهنامه فردوسی است و ایشان از همین کتاب تحریف هایشان را شروع می کنند. تور را به چین تبعید می نمایند تا پدر ژاپنی ها و چینی و فیلیپینی ها و اعراب!!!!!!!!!! بشود و سلم را به اروپا تبعید می فرمایند تا در آسیا پیدایشان نشود. ما در اینجا با استناد به شاهنامه فردوسی نشان خواهیم داد که مرزهای ایران شاهنامه فردوسی ما بین اصفهان و شیراز بوده است و نه از کشمیر تا مدیترانه!

نمی دانم چرا مردم ما به شخصیت سازی های جنجالی علاقه مندند و از کاه کوه می سازند و وقتی که با نسیمی ملایم همه ساخته هایشان ویران شد دست استکبار جهانی، تقدیر، پان تورکها!!! و تجزیه طلبان!!!!! و... را پیش می کشند و با معرفی کردن آنها به عنوان عامل عقب ماندگی، که خود آنی بوده اند به مظلوم نمایی و بیگناه و معصوم نشان دادن خود می کنند.

بررسی مرزهای ایران در شاهنامه فردوسی به صورت مختصر

فردوسی شاعر مورد ستایش فارسها، در شاهنامۀ مشهورش درحالیکه هیچ نامی از وجود اصطلاحات ساختۀ استعمارگرها و پان آریاییستها، چون: «آریا» و «آریایی» و «هاخام منشیان - هخامنشیان» نبرده است حدود جغرافیایی ایران را به وضوح مشخص نموده که محدودۀ آن، شهر و مکانی مابین شیراز و اصفهان است، که همینک این مکان، واقع در 52 الی 53 درجه شرقی و روی 5/29 الی 31 درجه شمال جغرافیایی قرار دارد. ویل دورانت نیز به همین امر اشاره می کند و چنین می نویسد: پارس همان ایرانی نیست که اکنون می شناسیم ، بلکه ناحیه کوچکی در مجاورت خلیج فارس بود که در آن زمان به نام (پارس) خوانده میشد و اکنون فارس نامیده میشود.سرزمین پارس سرای بیابانهای بی حاصل و کوههای فراوان بود، رودخانه فراوان نداشت و در معرض گرمای سوزان و سرمای کشنده بود و به همین جهت بود که در آمد زمین به تنهایی کفاف زندگی ساکنان آنرا نمیکردو ... مشرق زمین گهواره تمدن/ فصل 13/ص 414

مرز ایران در ابیات زیر کاملا مشخص گردیده است :

سکندر بیامد زی اصطخر پارس / که دیهمی شاهان به دو فخر پارس



چو دارا ز ایران به کرمان رسید / دو بهر از بزرگان لشگر ندید

چاپ مسکو ص (396)

صریحاً و مشخصاً فردوسی در بالا مشخص کرده که حمله اسکندر و مکان پارسیان اصطخر و فرار داریوش کبیر از ایران به کرمان بوده است مشخصاً بیان شده که کرمان در زمان داریوش بزرگ از ایران نبود و با استناد به ابیات فردوسی منطقه جغرافیای ایران فقط شهر اصطخر و اطراف آن می باشد.

برای تائید مطالب بالا نمونه های دیگر از ابیات فردوسی بدون تفسیر در ذیل آورده میشود.

مرا خواند ندارد وانه بزرگ / که ازمیش بگسست چنگال گرگ

ورا بود شیراز تا اصفهان / که دانند خواندش مرز جهان

چاپ مسکوص(427)

سپه را ز زابل به ایران کشید / به نزدیک شهر دلیران کشید

چو از شهر زابل به ایران شوم / به نزدیک شاه و دلیران شوم

چاپ مسکوص(368)

بگویش که آمد به مازندران / به غارت از ایران سپاهی گران

ص(72)

همی رفت شادان به اصطخر پارس / که اصطخر بود بر زمین فخر پارس

وزان پس بر کشور خوزیان / فرستاد بسیار سود و زیان

.....

تناسان به سوی خراسان کشید / سپه را به آیین ساسان کشید

از این گونه لشکر به گرگان کشید / همی تاج و تخت بزرگان کشید

ز گرگان به ساری و آمل شدند / به هنگام آواز و بلبل شدند

در و دشت یکسر همه بیشه بود / دل شاه ایران پر اندیشه بود

چاپ مسکو ص (380)


ز زابلستان گرز ایران سپاه / هر آنکس که آیند زنهار خواه

...

چه باید مرا جنگ زابلستان / و گر جنگ ایران و کابلستان

...

ز زابل به ایران ز ایران به تور / برای تو پیمود این راه دور

...

همه سوی دستان نهادند روی / ز زابل به ایران نهادند روی

...

از ایران ره سیستان بر گرفت / از آن کارها مانده اندر شگفت

...

برآشفت و اندیشه اندر گرفت / ز ایران ره سیستان برگرفت

...

شهنشاه ایران و زابلستان / ز قنوج تا مرز کابلستان

...

بدو گفت گر من به ایران شوم / ز ری سوی شهر دلیران شوم

...

گر آن است رستم که مازندران / تبه کرد و بست به گرز گران

....

نتیجه گیری:

نتیجه گیری که می خواهم از این نوشته بگیرم اینست که فرهنگ ما اسیر دست یک عده افراد کوته بینی شده است که حتی به شاعران و بزرگان خود رحم نمی کنند. در ظاهر فردوسی را می پرستند و در باطن برای دست یابی به افکار مالیخولیایی به نوشته هایش پشت می کنند. برای اینها تنها کسانی عزیز هستند که افکارشان با افکار شوونیستی و پان فارسیستی مطابقت داشته باشد. اگر غیر از این باشد شما تجزیه طلب و پان تورک و پان عرب هستید. از نظر این اشخاص کوته فکر تورک ها خر و عرب ها سوسمارخوارند!!! رشتی ها بی بخارند و آبادانی بلوف زنند!!! سایرین را هم شما بهتر از من می دانید و در شعر استاد شهریار با عنوان «الا تهرانیا انصاف می کن خر تویی یا من» محفوظ است.

این نوشته براساس دانسته شخصی نوشته شده است که ادعایی در زمین تاریخ دانی و تاریخ شناسی ندارد اما کتابهایی را خوانده است و جملاتی را درک کرده است که شوونیست ها از دیدن و خواندن آنها هراس دارند. احتمال می دهم بزرگان اهل قلم و کسانی که به فکر انسان و انسانیت هستند تا به فکر تاریخ پرستی و غرق شدن در افکار نژاد پرستی؛ این نظریه را آنچنان ضعیف دیده اند و بی مقدار شناخته اند که ارزش اینکه وقتی برای نقد آن بگذارند را لازم ندیده اند و احتمالا باعث خنده مجالس روشنفکری و اندیشمندانه نیز قرار گرفته باشد.

به امید رسیدن به فردایی بهتر و انسان هایی آزاد اندیش به معنای واقعی کلمه!

و در پایان ذکر این نکته لازم است که:

آینه گر عیب تو بنمود راست----خود شکن آئینه شکستن خطاست

ابراهیمی 20/6/1388

منابع و ماخذ:

http://7645.blogsky.com/

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B1%D8%AF_%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF

http://chehreha.sbg.ir/more-8422.html

http://aznamatanahan.blogsky.com/?PostID=42

http://xiyavsesi.blogfa.com/post-320.aspx

مشرق زمین گهواره تمدن/ فصل 13/ص 414




ماخذ مطلب :
http://dusunce.blogfa.com/post-208.aspx